چرا خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم؟
تاریخ انتشار: ۸ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۸۴۳۴۴
احتمالاً برای شما هم پیش اومده که توی یکی از همین روزهای معمولی و در حین پرسهزدن توی گوشی و ورقزدن استوریها در مجازی، فردی رو ببینید که اوضاعش خوبه و خیلی پیشرفت کرده! یا توی خیابون دوستی رو بعد سالها ببینید که تشکیل خانواده داده و خوشحال و راضی از زندگیش سوار ماشین گرون قیمتش میشه و صاحب یک کسبوکار بزرگه و تو درحالیکه ازش خداحافظی میکنی پیاده به سمت خونهای میری که کسی منتظرت نیست! یا همکلاسی دانشگاهتون که اتفاقاً در یک سال با مدرک یکسان فارغالتحصیل شدید، اما او بعد سالها در بهترین جایگاه شغلی قرار گرفته و تو در حالیکه چندین شغل عوض کردی و درعینحال بیکاری، از این خبر احساس رنجش کنی و از خودت بپرسی: «چرا من نه!»
این واکنشها عجیب نیست و بر اساس مطالعات اخیر، بیش از ۷۵ درصد از مردم گزارش کردند که در سال گذشته نسبت به کسی حسادت میکردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مقایسهکردن خودمان با دیگران دردناک است، حقیقتی که بیشتر ما آن را تأیید میکنیم و در این گزارش به چرایی و راهحلهای ممکن برای مقایسهنکردن خود با دیگران، میپردازیم.
چرا خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم؟
نوع وضعیتی که احساس امنیت و رضایت را ایجاد میکند، رابطه مستقیمی با احساس احترام در جامعه و ارتباط کمتری با تسلا، مدرک تحصیلی، یا تعداد فالوورهای اینستاگرام دارد. تیم تحقیقاتی در دانشگاه کالیفرنیا برکلی بررسی کرده که "افرادی که در جوامع خود، گروه همسالان یا در محل کار خود جایگاه پایینی داشتند، بیشتر از افسردگی، اضطراب مزمن و حتی بیماریهای قلبی عروقی رنج میبرند. "
نکته مهم دیگر این است که انسان ذاتاً و در ژن خود به دنبال احترام، موقعیت و جایگاه در گروههای اجتماعی خود میگردد دلیلی که احتمالاً به بقا در یک محیط قبیلهای کمک کرده است. اما ما اغلب سعی میکنیم این نیاز را با جستجوی پول، اعتبار و شهرت برطرف کنیم؛ ولی اینجا مشکلی وجود دارد و آن این است که مقایسه خود با دیگران نهتنها موقعیت یا احترام شما را افزایش نمیدهد؛ بلکه فقط اضطراب و ناامنی شما را هدف میگیرد.
مقایسه یک گرایش طبیعی انسان است
ما بهعنوان انسان، از نظر اجتماعی به دنیای خود جهتگیری میکنیم، ارزشها، باورها و ادراک خود را بر اساس افراد اطراف خود شکل میدهیم و با نگاهکردن به آنچه که دیگران میبینند، دنیا را درک میکنیم و بهاینترتیب ما در این جامعه بشری پیچیده چند میلیاردنفری با نگاهکردن به اطرافیان و دیدن اینکه چگونه با هم مقایسه میشویم و با آنها همخوانی داریم تفسیر میشویم.
روانشناس لئون فستینگر که دههها پیش اصطلاح «نظریه مقایسه اجتماعی» را ابداع کرد، دلیل مقایسه خودمان با دیگران را ارزیابی دقیق تواناییها و نظراتمان دانست. مثلاً اگر شما یک کدنویس هستید و میخواهید سطح مهارت خود را بدانید، این عملی است که ببینید همکاران شما چه تواناییهایی دارند و اگر میخواهید تصمیم بزرگی بگیرید، عاقلانه است که تصمیمات همسالان خود را مطالعه کنید. به این صورت جامعه ما را مجبور میکند که خودمان را با آنچه "موفق" میداند مقایسه کنیم و چیزی که مطالعات نشان میدهد این است که مردم نمیخواهند در مورد معیارهایی که جامعه آنها را موفق میداند، زیر هنجارهای اجتماعی قرار بگیرند!
جامعه ما یک فرمول نسبتاً واضح برای موفقیت متعارف دارد: «شغلی چشمگیر ایجاد کنید که باعث شناخت شما شود، پول زیادی به دست آورید، خانهای زیبا بخرید، ازدواج کنید و بچهدار شوید.» فرهنگ به روی ما نقش بسته است که پیروی از این فرمول منجر به موفقیت، ارزش و خوشبختی میشود.
بسیاری از مردم واقعاً خواهان اهدافی هستند که جامعه ترسیم کرده؛ اما حتی اگر همسر و خانه میخواهید، ایدهآلهای دستنیافتنی برای زندگی وجود دارد. عروسی شما هرگز بهاندازه چهرهها و شاهزادگان منحط نخواهد بود و خانه شما هرگز بهاندازه بیل گیتس توالت نخواهد داشت!
مقایسه و رسانههای اجتماعی
رسانههای اجتماعی همان بخشهایی از مغز شما را درگیر میکنند که مواد مخدر اعتیادآور هستند. متا، توییتر، تیکتاک و اینستاگرام صدها میلیارد دلار در سال صرف میکنند تا توانایی این برنامهها را در جذب زمان و توجه شما کامل کنند.
در حالیکه رسانههای اجتماعی نباید سمی باشند، برای خیلی از ما استفادهنکردن از آن سخت و دشوار است و ازآنجاییکه بسیاری از رسانههای اجتماعی افرادی هستند که دستاوردهای خود را به اشتراک میگذارند، اجتناب از مقایسه خود با دیگران کار سختی است. احساس مقایسهکردن معمولاً از بخشی از شما ناشی میشود که احساس ناامنی و لرزان میکند.
این بخش دنیای اطراف شما را اسکن و آنچه در مورد خودش باور دارد را دنبال میکند. اگر این بخش از شما فکر میکند که از همسالان خود عقبافتادهاید، همهجا شواهدی پیدا میکنید. وقتی خودتان را با کسی «بهتر» از خود مقایسه میکنید، احساسات ناامن شما را تقویت میکند و حتی اگر برای رهایی از این احساسات خود را با کسی «بدتر» از خود مقایسه کنید، ممکن است عزتنفس موقتی را افزایش دهید، اما همچنان ناامنی اساسی را تغذیه میکنید. بهعبارتدیگر؛ مقایسه نحوه بیان ناامنی است. وقتی عصبی هستیم با کلمات زشت و ناپسند آن را نشان میدهیم، وقتی احساس قدردانی کنیم، لبخند میزنیم و زمانی که احساس ناامنی کنیم، دچار تنش میشویم و خود را با دیگران مقایسه میکنیم.
برای کسانی که میخواهند از مقایسه خود دست بردارند، نکته کلیدی این است که آن را در اصالت و عزتنفس خودشان جستجو کنند؛ در ادامه میخوانیم که وقتی در مقایسه خود با دیگران گیر کردهاید چه کاری باید انجام دهید؟
زمان خود را در شبکههای اجتماعی محدود کنید
مطالعات نشان میدهد که استفاده از رسانههای اجتماعی تمایل شما را به مقایسه خود با دیگران افزایش میدهد و به عزتنفس شما آسیب میرساند.
مرحله اقدام: زمان مشخصی را برای استراحت از رسانههای اجتماعی انتخاب کنید و از برنامهها برای زمانبندی کمک بگیرید مثلاً از افزونه Chrome Newsfeed Eradicator استفاده کنید که توانایی شما را برای دیدن فیدهای رسانههای اجتماعی در پلتفرمهای مختلف مسدود میکند.
همه کامل نیستند!
وقتی به دستاوردها، ظاهر خوب یا مهارت و زندگی دیگران حسادت میکنید در حال نگاهکردن به یک بعد از زندگی آنها هستید نه کل ابعاد زندگیشان. شما نمیتوانید دستاوردهای ورزشی مایکل جردن را بدون اعتیاد او به رقابت به دست آورید، شما نمیتوانید هدایای موسیقی و آلبوم شماره ۱ کورت کوبین را بدون اعتیاد به الکل، اعتیاد به مواد مخدر، افسردگی و خودکشی او دریافت کنید. وقتی نسبت به کسی حسادت میکنید، ببینید میتوانید تشخیص دهید که او چه کشمکشها، رنجها، اضطرابها و دردهایی دارد که شما از آنها بیخبر هستید. در نهایت شما بسته کامل آنها را نمیشناسید، و اگر میدانستید، ممکن است آن را نخواهید
سپاسگزار باشید
وقتی خودتان را مقایسه میکنید، روی چیزهایی که کمبود دارید تمرکز میکنید و توجه شما به مهارتها، روابط و اعتباری است که فاقد آن هستید. قدردانی، تمرین قدرتمندی است چرا که بهجای تمرکز بر چیزهایی که کمبود دارید، به شما کمک میکند تا روی آنچه در حال حاضر دارید تمرکز کنید.
مرحله اقدام: میتوانید این کار را در لحظه اضطراب نسبی یا همینالان انجام دهید. فقط به موارد زیر فکر کنید و بنویسید: بخشی از بدنتان که بهخاطر آن سپاسگزار هستید و چرا؟ یکی از جنبههای شغلی که بهخاطر آن سپاسگزار هستید، چرا؟ یکی از راههایی که رشد کردهاید و بهخاطر آن سپاسگزار هستی، یک نفر که برایش سپاسگزار هستید، چرا؟
اگر قصد مقایسه دارید، گذشته خود را تجسم کنید
گاهی اوقات ما دورههایی را پشت سر میگذاریم که در آن احساس امنیت و رضایت زیادی میکنیم و نیازی به مقایسه خود با دیگران احساس نمیکنیم. اما این دوره موقت است و در مواقعی این احساس پررنگ میشود! مقایسه گذشته خود با الان میتواند به شما کمک کند تا ببینید چقدر رشد و پیشرفت کردهاید.
نکته اقدام: دفعه بعد که در معرض مقایسه خود با همسالانتان قرار گرفتید، کمی صبر کنید و خودتان را با نسخه جوانتر مقایسه کنید و از خودتان بپرسید چگونه از آن زمان تاکنون رشد، بلوغ و برتری یافتهاید؟
درک کنید که مقایسه یک حالت ذهنی است
نکته خندهدار در مورد مقایسهها این است که هرگز متوقف نمیشوند؛ زیرا همیشه افرادی جلوتر و پشت سر شما خواهند بود. مهم نیست چقدر پول در بیاورید، همیشه افراد ثروتمندتری پیدا خواهند شد. احساس نارسایی شما ربطی به جایی که در آن هستید ندارد و اگر بهاندازه شخصی که به او فکر میکنید پول داشتید، همچنان همان ناامنی را نسبت به فرد دیگری احساس میکردید. به یاد داشته باشید، مقایسه یک حالت ذهنی بیپایان است.
موفقیتهایتان را یادداشت کنید
وقتی گرفتار بازی مقایسهای میشوید، بهسختی میتوانید پیشرفتهای زندگیتان را ببینید و به سمت اهداف حرکت کنید.
یکی از راههای یادآوری دستاوردهایتان این است که آنها را ردیابی کنید.
مرحله اقدام: هر بار که به چیزی میرسید که به آن افتخار میکنید، تاریخ و دستاوردش را یادداشت کنید و دفعه بعد که احساس ناراحتی کردید، فهرست برد و موفقیتهای خود را مطالعه کنید.
تقویتکنندههای خلقوخو را پرورش دهید
وقتی خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم، بهراحتی میتوانیم چیزهای خاص و قابلستایش خود را فراموش کنیم و میدانیم که تجربه احساسات مثبت در خلقوخو و سلامت ما تأثیرگذار است. تمرینهایی مثل به چه چیزی افتخار میکنید؟ چرا این باعث افتخار شماست؟ این حس را تقویت میکند.
مقایسه خود را از رقیب به الگو تبدیل کنید
معمولاً وقتی خودتان را با دیگران مقایسه میکنید، نتیجه این است که نسبت به خودتان احساس بدی دارید. اما اگر بتوانید از مقایسه بهعنوان الگو استفاده کنید چه؟
مرحله اقدام: در مورد سؤالات زیر فکر کنید: کسی که اغلب خود را با او مقایسه میکنید کیست؟ چه چیزی در مورد آنها وجود دارد که شما آن را تحسین میکنید؟ آنها در چه چیزی خوب هستند؟ و...
خودت را به شخصیت اصلی فیلم تبدیل کن
هر زمان که مقایسه اتفاق میافتد، از خودتان فاصله میگیرید و یکی از راههای خارجشدن از مقایسه این است که عمیقتر در داستان خود فروبروید.
مرحله اقدام: همینالان تصور کنید که زندگی شما یک فیلم است. این ژانر سفر یک قهرمان کلاسیک است و شما قهرمان هستید. تا کنون، همه چیز شما را در یک ماجراجویی حماسی بالا و پایین به سمت دنبالکردن رؤیاهای خود، یافتن معنا و به انجامشدن سوق داده است. هیچچیز در این فیلم تصادفی نیست؛ زیرا نویسنده هر شخصیت را به دلیل خاصی در آن قرار داده است. حتی افرادی که در مقایسه خود با آنها گیرکردهاید، تصادفی نیستند. تصور کنید که آنها شخصیتهای فیلم هستند تا به قهرمان داستان، یعنی شما، چیزی در مورد خودتان نشان دهند. این شخصیتها اینجا هستند تا به شما الهام بخشند، ناامنیهایتان را به شما نشان دهند یا به شما کمک کنند تا آنچه را که برایتان مهم است روشن کنید. دلیلش هرچه باشد، فقط وانمود کنید که این فیلم شماست، و شما باید انتخاب کنید که چگونه آن را زندگی کنید.
شما باید قوس طرح را انتخاب کنید. شما میتوانید صمیم بگیرید که قهرمان داستان به سمت چه چیزی سفر میکند. اگرچه این دیدگاه ممکن است بهخودیخود «درست» نباشد، اما میتواند به شما کمک کند از دریچهای قدرتمندتر به زندگی خود نگاه کنید.
محرکهای مقایسه خود را بشناسید
اگر بتوانید زمانی که خود را با دیگران مقایسه میکنید، احساسی که به شما میدهد و فرایند فکرکردن چگونه است را بهتر درک کنید، در این صورتبینش بیشتری در مورد اینکه چرا خود را مقایسه میکنید خواهید داشت و ممکن است بتوانید با این اطلاعات کاری انجام دهید.
برنامه اقدام: هر بار که خود را با شخص دیگری مقایسه میکنید، یک هفته (حتی یک روز) را به پیگیری محرکها اختصاص دهید.
باورهای خود را به چالش بکشید
در زیر تمام افکار دردناک، ممکن است باورهایی در مورد خود یا جهان پیدا کنید. ازآنجاییکه این باورها صافیهای هستند که از طریق آنها جهان را میبینید، بررسی آنها میتواند مفید باشد.
مرحله اقدام: هنگامی که برخی از مقایسهها را دنبال کردید، ببینید آیا میتوانید همه افکار را در یک یا دو باور اساسی خلاصه کنید. در اینجا چند نمونه رایج وجود دارد:
"من از زندگی عقب میافتم! "
"من هرگز بهخوبی آنها نخواهم بود. "
"من یک شکستخورده هستم. "
"زندگی هرگز برای من کار نخواهد کرد. "
هنگامی که باور خود را شناسایی کردید، سعی کنید در مورد این چهار سؤال فکر کنید و از خودتان بپرسید:
آیا این باور درست است؟
آیا میتوانم کاملاً بدانم که این باور بدون هیچ تردیدی درست است؟
وقتی این فکر را باور میکنم که "من یک شکستخورده هستم" چه احساسی دارم و چه واکنشی نشان میدهم؟ و این حس به چه شبیه است؟ بعد از طرح سؤالات و جوابدادن به آنها توجه کنید که چطور باورهایی را که برای مدت طولانی حفظ کردهاید را از دست میدهید.
مقایسه چگونه بر زندگی شما تأثیر میگذارد؟
مقایسه خود با دیگران عزتنفس شما را از بین میبرد و این اضطراب را تشدید میکند که شما بهخوبی خودتان نیستید و اگر خود را با کسی که "شکست دادهاید" مقایسه کنید، این ممکن است عزت شما را افزایش دهد، اما به طور موقت تا مقایسه باخت بعدی.
استفاده از رسانههای اجتماعی به طور قابلتوجهی با ایجاد اعتمادبهنفس پایین و افسردگی مرتبط است و همچنین باعث میشود افراد نسبت به بدن خود کمتر احساس اعتماد کنند. چرا که تصاویر انتخاب شده دیگران از خودشان را به شما نشان میدهد و مردم فقط داغترین عکسها و عاقلانهترین و شوخترین نظرات خود را ارسال میکنند.
در این فضا وقتی حتی چیزی واقعی هم پست شود، باز هم از فیلتری میگذرد که چگونه میخواهد جهان اعتبار آن را ببیند و شما این تصاویر انتخاب شده را با صداهایی در اعماق خود مقایسه میکنید که در مورد کمبودهای شما زمزمه میکنند.
مقایسه، هویت شما را میدزدد، این را فراموش نکنید که شما فردی منحصربهفرد با استعدادها، علایق و ارزشهای خود هستید و اگر عمیقاً به درون خود بروید، هر آنچه از پدر و مادر و جامعه درباره موفقیت گفتهاند و زندگیهای عالی و زرق و برقداری که در رسانهها و سینما هستند را باور نکنید، متوجه این موضوع میشوید که چه کسی هستید و به چه چیزی اهمیت میدهید؟ این یک کار دشوار و مادامالعمر است. اما ایجاد یک زندگی بر اساس انتظارات و خواستههای دیگران هرگز شما را برآورده نخواهد کرد. تنها راه رسیدن به یک زندگی رضایتبخش این است که کشف کنید که چه کسی هستید.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: مقایسه انسان دیگران مقایسه می کنیم مقایسه خود با دیگران رسانه های اجتماعی مقایسه می کنید مرحله اقدام شما کمک باور ها چه چیزی عزت نفس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۸۴۳۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کسانی که اعتمادبهنفس آنها نمایشی است، این رفتارها را دارند
اعتمادبهنفس، ویژگیای است که همه ما آن را تحسین میکنیم و آرزوی داشتنش را داریم.
به گزارش روزیاتو، اما بسیاری از ما برای دستیابی به آن به این جمله معروف عمل میکنیم که «تا وقتی که نتوانستهای چیزی را به واقعیت تبدیل کنی، به آن وانمود کن»؛ بنابراین تعجبی ندارد که در بحث اعتماد به نفس بسیاری از اوقات واقعیت آن چیزی نیست که به نظر میرسد. گاهی در زیر آن تصویر مطمئن به خودی که از یک شخص میبینیم، در حقیقت، فردی مردد به خود و طالب تأیید دیگران وجود دارد.
با این حال، تشخیص این موضوع ساده نیست. حتی کسانی که بسیار بااعتماد به نفس به نظر میرسند هم ممکن است در جنگی درونی درگیر باشند که ما از آن به کلی بی خبریم.
پس از کجا میتوانیم متوجه این موضوع شویم؟ چند رفتار هست که این افراد اغلب از خود نشان میدهند.
در ادامه با آنها آشنا خواهیم شد.
۱- کمالگرا هستندتصور کنید که با یکی از همکاران تان که به داشتن اعتماد به نفس بالا معروف است، بر روی پروژهای کار میکنید. به نظر میرسد که او همه چیز را تحت کنترل دارد و همیشه کاری عالی از خود ارائه میدهند.
با این حال، در این همکاری نزدیک متوجه میشوید که او زمان زیادی را صرف بررسی کار خود، اصلاح ریزترین جزئیات و نگرانی برای نقصهای جزئیای میکند که کس دیگری متوجه آنها نمیشود.
شاید عجیب به نظر برسد، اما این حد از کمالگرایی اغلب میتواند نشانهی این باشد که یک شخص در ظاهر بااعتماد به نفس، اما در درون به دنبال تأیید دیگران است.
روانشناسان علت کمالگرایی را مطمئن نبودن از خود و ترس از تأیید نشدن، تمسخر شدن و طرد شدن میدانند.
به عقیدهی آن ها، فشارهای درونی مانند میل به جلوگیری از شکست یا قضاوت منفی، افراد را به کمالگرایی سوق میدهد.
دلیل کمالگرایی گاهی میتواند تلاش برای اثبات ارزشمندی خود به دیگران و به دست آوردن تأیید آنها باشد. نیاز به انجام بی عیب و نقص همه چیز ممکن است ریشه در ترس از قضاوت یا نقد شدن داشته باشد. افراد کمالگرا با مطمئن شدن از بی نقص بودن ریزترین جزئیات، امیدوارند که جلوی هر گونه بازخورد منفیای که میتواند اعتماد به نفس آنها را درهم بشکند را بگیرند؛ بنابراین اگر با شخصی رو به رو شدید که بااعتماد به نفس به نظر میرسید، اما وسواسی و سختگیر بود، ممکن است معنایش این باشد که اعتماد به نفس او صرفاً ظاهری است.
۲- همیشه پیش از تصمیم گیری به نظر دیگران نیاز دارندتا به حال شخصی را دیده اید که با وجود اینکه بااعتماد به نفس به نظر میرسد، اما دائماً دنبال نظر یا تأیید دیگران است؟
همانطور که احتمالاً حدس زده اید، این نشانهی ظریف، اما رایجی از مطمئن نبودن از خود است.
این نیاز به نظر یا تأیید دیگران میتواند در مورد شغل، تصمیمات یا حتی ظاهر باشد.
گرچه لزوماً چیز بدی نیست، چون همهی ما گاهی به اندکی تأیید دیگران نیاز داریم. اما اگر این امر تبدیل الگویی مداوم شود، ممکن است به نیازی عمیقتر برای تأیید شدن اشاره داشته باشد.
۳- انتقادپذیر نیستندبرای بسیاری از افراد پذیرش انتقاد کاری دشواری است، اما نه لزوماً به این خاطر که آنها نیازی به بهبود و اصلاح در خود نمیبینند، بلکه به این دلیل که در درون شان از هر انتقادی که ممکن است مؤید ترس آنها از به اندازهی کافی خوب بودن باشد، واهمه دارند.
روانشناسان میگویند کسانی که اعتماد به نفس بسیار پایینی دارند، حساسیت شدیدی به هر نوعی از انتقاد، اصلاح یا نصیحت و توصیه دارند، حتی اگر چیزی که میگویید سازنده و کاملاً درست باشد.
۴- دائماً در شبکههای اجتماعی پست میگذارندهمهی ما گهگاه به اندکی تحسین و تأیید دیگران نیاز داریم.
با این حال، برخی افراد به ظاهر بااعتماد به نفس، میل ناسالمی به این امر دارند؛ و اگر بخواهند که همیشه بااعتماد به نفس به نظر برسد، نمیتوانند از همهی اطرافیان شان طلب تأیید کنند. چرا که باعث برملا راز درونی شان میشود؛ بنابراین چطور باید این مشکل را حل کنند؟
احتمالاً با کمک بی نقصترین وسیلهی ساخته شده تاکنون برای دریافت تأیید دیگران یعنی شبکههای اجتماعی.
شبکههای اجتماعی باعث عادی شدن رفتارهای تأیید طلبانهی نسبتاً ناسالم شده اند.
مادربزرگ خود را در جوانی تصور کنید که با وسواس زیادی عکسی از خود تهیه کند و نسخههای زیادی از آن عکس را با همراه این یادداشت برای تمام دوستانش ارسال کند: «دوستش داری؟ لطفاً باخبرم کن.»
عجیب به نظر میرسد، درست است؟ اما این در واقع همان کاری است که بسیاری از افراد امروزه در دنیای دیجیتال انجام میدهند.
شبکههای اجتماعی به ویژه برای کسانی که در درون شان به دنبال تأیید دیگران هستند میتواند فضایی برای دستیابی به این هدف فراهم کند. آنها ممکن است که دائماً درمورد موفقیت ها، ماجراجوییها یا حتی اتفاقات روزمره شان پست بگذارند، به این امید که بتوانند لایک و کامنت و شِیر دیگران را به دست آورند.
با این حال، روانشناسان معتقدند این امر میتواند باعث تشدید رفتارهای تأیید طلبانه و تلاشهای ناسالم برای گرفتن تأیید دیگران شود. به علاوه، این تأیید طلبیهای افراطی مشکل اصلی و ریشهای فرد را برطرف نمیکند، چرا که تأییدی که شخص به این شیوه از دیگران دریافت میکند، تأییدی بیرونی است.
پژوهشها هم ارتباط میان فعالیت بیش از اندازه در شبکههای اجتماعی با پایین بودن اعتماد به نفس را اثبات کرده است؛ بنابراین اگر با شخصی مواجه شدید که دائماً در شبکههای اجتماعی پست میگذارد، این امر ممکن است نه صرفاً میل او به اشتراک گذاری، بلکه شیوهی او برای دریافت تأیید دیگران باشد.